زخم دست خواهرم
نوشته شده توسط : mahdiyar

که یکدفعه خوردم به خواهرم...نمی دونین چه ترسی ورم داشت.انگار دنیا رو سرم خراب شده بود.خواهرم داشت گریه میکرد و منم قلبم تند تند می زد.بالاخره بابام اومد و خواهرم رو برد چسب زخم بهش داد.مامانم هم مرا دعوا کرد که چرا اینکار را کردی؟هان؟در کمال شگفتی دیدم که خواهرم گفت خودش دستش را برده و خودش دستش را زخم کرده بود.نیم ساعت بعد پرسیدم چرا مرا لو ندادی؟گفت من داداش خودمو هیچوقت لو نمی دم .منم که خیلی خوشحال شدم.سالها از اون ماجرا میگذره.ولی هنوز این داستان در خاطره ام مونده.امیدوارم خوشتون اومده باشه.




:: برچسب‌ها: خواهر خوب , زخم , لو ندادن ,
:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 28 بهمن 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
نعمت خزاعی در تاریخ : 1394/12/2/dastanzendegi - - گفته است :
داستان بسیار جالبی از محبت و دوستی بین خواهر و برادر بود. امید وارم همیشه این محبت و دوستی بین تان بماند و شاد زندگی کنید.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: